جدول جو
جدول جو

معنی ساعت شمار - جستجوی لغت در جدول جو

ساعت شمار
(عَ شُ)
عقربک ساعت شمار، عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار
لغت نامه دهخدا
ساعت شمار
تسوشمار عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده شده و ساعتها را نشان دهند مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساعت شمسی
تصویر ساعت شمسی
اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت ظلّی، ساعت آفتابی
فرهنگ فارسی عمید
(گُتَ / تِ)
شناسندۀ ساعت و زمان. وقت شناس:
مغنی توئی مرغ ساعت شناس
بگو تا ز شب چند رفته ست پاس ؟
نظامی.
و مراد از مرغ ساعت شناس در این بیت ظاهراً مرغ شب (شباهنگ: مرغ حق) است
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ شَمْ ما طَ / طِ)
ساعت شماطه دار. ساعتی است که زنگی دارد و میتوان آن را قبلا چنان تنظیم کردکه در ساعت معین زنگ زند و خفته ای را بیدار سازد
لغت نامه دهخدا
(شُ / شَ)
نوعی عقربک در بعض از ساعتها. رجوع بسال شماری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساعت شناس
تصویر ساعت شناس
شناسنده ساعت و زمان وقت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
ساعتی که میتوان آنرا قبلاً چنان تنظیم کرد که در ساعت معین زنگ زند و خفته ای را بیدار کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال شمار
تصویر سال شمار
نوعی عقربک در بعضی ساعتها که سال را نشان دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال شمار
تصویر سال شمار
((شُ))
تقویم
فرهنگ فارسی معین